داستان سکسی؟ - فهمیدم

سکسی؟ داستان داستان های

اتوبوس

سکسی؟ داستان داستان های

سکسی؟ داستان داستان سکسی

سکسی؟ داستان داستان مامان

سکسی؟ داستان داستان های

داستان مامان

سکسی؟ داستان اتوبوس

سکسی؟ داستان داستان سکسی

سکسی؟ داستان اتوبوس

سکسی؟ داستان داستان سکسی

داستان مامان

سکسی؟ داستان داستان مامان

شما میتونید فیلم ها را به صورت آنلاین تماشا کنید یا دانلود کنید ، همینطور میتونید با ثبت نام در سایت آویزون از سیستم دوست یابی استفاده کنید. چون اولین بار بود که می خواستیم س+ک+س رو تجربه کنیم هم من و هم اون سوار ماشین شدیم دربست گرفتم رسیدیم در خونه با موبایل زنگ زدم خونه که ببینم همه چی ردیفه یا نه نکنه کسی خونه باشه! یه بنده خدایی میگفت : همه چیز رو ردیف کرده بودم برای یک س+ک+س بی سابقه بابا و مامانم رو فرستادم خونه ی خاله و عمّه خونه برای س+ک+س با دوست دخترم آماده ی آماده بود حساب همه چی رو هم کرده بودم رفتم دنبال دیدم زودتر از من ، جایی که باهم قرار گذاشته بودیم ؛ منتظرمه خدائیش دختر پایه ایه من و اون وقتی همدیگرو دیدیم ، آروم و قرار نداشتیم تو ذهن من فقط یه چیز میگذشت اونم این که وقتی رفتیم خونه چطور. همه ی نقشه هام نقس بر آب شد و نشد که آرزوم به واقعیت بپیونده. فردای اون شب ترجیح دادم که مرخصی بگیرم و یک کمی وقتم رو باهاش بگذرونم. وقتی حرفام تموم شد ، دیدم دانه های درّ مانند اشک به روی صورت صاف و زیباش روان شدن و داره زیر لب زمزمه می کنه : امام زمان! COM بهترین و به روز ترین سایت سکسی ایران گروه آویزون همیشه در تلاش برای قرار دادن جذاب ترین محتوا را برای شما دارد. شاید بید که خب اشکالی نداره سکس یه حس لحظه ای خوب برای ۲ نفر است هر دو حال میکنند! دیگه قدمی تا فاصله نداره فقط یک قدم می خواهد تا گناه به ثمر بنشینه یه دفه میبینه تمام صحنه عوض شده و دیگر موفق به انجام گناه نشد با خودش فکر می کنه که چی شد که نتونست گناه کنه تو محاسبات خودش که اشتباهی نکرده بود پس چرا موفق به انجام گناه نشد ؟؟ کمی فکر. وگرنه بیشتر برای دید زدن کونش اونجام. برش داشتم همون تو ماشین ازش یه لب گرفتم رفتیم تو شهر بچرخیم بعد یکم کس چرخ رفتیم یه چی خوردیم بعد رفتیم تو پارک نشستیم. یکی دوتا لیس زدم و یه چند تا گاز از چوچولش گرفتم ک یه مین هم نشد بعد شورتمو در اوردمو کیرم ک ۱۶ سانته. اما من هر لحظه تو را به یاد دارم وبرای رسیدن لحظه دیدارت لحظه شماری می کنم البته این را هم میدانم که شاید رویای بیش نباشد و همانند نامه هایم در هیاهوی نیستی گم شوند خاطرات دور و قدیمی که در کوچه پس کوچه های قلبم دفن شده اند بخیر. Tagged , , , , , , , Search Search for: صحبت مدیر. ما همیشه تمام تلاش خودمون رو برای اضافه کردن موارد جدید به سایت برای مشتاق نگاه داشتن عزیزانی که به مسائل جنسی و پورن علاقه دارند انجام میدیم. اما من در فرعی میان راه به سوی همه بازگشتم و تو را به فراموشی سپردم. منم که از سر شیطنت هی سرک میکشیدم تو گوشیش که کلک نکنه آره، نکنه دوس پسر داری، اونم یهو گوشیشو میکشید که نه بابا آخه دوست پسر کجا بودی، ولی آخه نیوشا قدیم اگه بهش میگفتی دوس پسر داری حدودا یک هفته باهات قهر میکرد که چنین حرفی و بقول حودش تهمتی رو بهش زدیم. خلاصه دیگه کشوندمش تو پارک، گفتم باید بهم بگی، اونم ازم قول گرفت که به نسیم فعلا نگم. نامه های که سرنوشتشان بدون اینکه به مقصد برسند مهمان بازیافت میشوند نمیدانم شاید حتی یاد و خاطره ی من در حافظه ات خط خورده باشد. کل بدنم خیس شده بود نفس نفس میزدم دیگه داشتم میمردم یه استارت زدمو با سرعت برق تلمبه زدم صدا شالاپ شلوپ ناشی از برخورد من به کونش کل باغو گرفته بود وقتی بدنم میخورد بهش کونش مثل فنر بالا پائین میشد بالاخره ابم اومد ریختم لاپاش گرمی آبه منو کون بهنام جهنمی درس کرده بود کیرم داشتم منفجر میشد از گرمای سایش کیرم با کونش …بدبخت عرق سوز شده بود خودمونو تمیز کردیمو سریع برگشتیم. حالا بذا داستانی که شیما تعریف کرد برامون رو بهتون بگم مطمئنم خوشتون میاد، شیما تعریف کرد که یه سری که مامانش طبق معمول مهمونی گرفته بود، قرار بود که حدود ۱۵ یا نهایتا ۲۰ نفر باشن که انگاری این تعداد یکم رفته بود و تقریبا ۱۰۰ نفری اومده بودن برا مهمونی خخخ ساعت ۱۰ بود و منم که اصلا حال و حوصلشونو نداشتم از اتاقم نزدم بیرون و مامانم هم گفت اینا نهایتا ۳ ساعتی هستن و بعد میرن، منم به همین امید نشسته بودم برا خودم پا کامپیوتر اتاقم و کاری هم به کسی نداشتم و برا خودم داشتم عکسا و فیلم های خودمو نیما رو داشتم میدیدم و اذیتای نیما واقعا روز خوبی بود رفته بودیم باهم شمال و هیشکی هم خبر نداشت الکی یه آماری داده بودم به مامان اینا که نفهمن، خیلی خوش گذشت اون شمال بهمون چه فیلما و عکسایی از هم گرفتیم، کنار دریا واااای عالی بود عالی. من علیرضام تازه با این سایت اشنا شدم زیادم بلد نیستم بنویسم حالا دوستان اگه مشکلی تو نوشته هام بود ببخشید بعدشم این داستان صد در صد واقعیه از خودم بگم ک. آخرین باری که دیدیمش رفته بودیم یه کافه طرف نیاوران و همه هم نشسته بودن خیلی محترمانه و کافه دنج و آروم وای شیما یه داستانی تعریف کرد که منو نسیم روده بر شده بودیم شانس آوردیم کافه دار ما رو میشناخت آخه زیاد میرفتیم والا فک کنم بیرونمون میکرد. وقتی همه ی حرفاش تموم شد ، اونجایی که محاسبه نکرده بود رو براش توضیح دادم بهش گفتم : گاهی اوقات می شود که که محبی از محبای اهل بیت قصد گناه می کنه ، تمام مقدمات گناه رو هم برای خودش فراهم می کنه و خودش رو آماده ی گناه می کنه. خب فیلم سوپر به فیلم های میگن که حد اقل ۲ نفر خودشونو میزنن به خنگ بازی و فکر میکنن سکس به همین مسخره بازیه مثلا دختره در مربا رو باز نیمتونه کنه پسره کمکش میکنه و فیلم سوپر شروع میشه یا اغلب دختره ماشینش خرابه شایدم باوتون نشه ولی انگار تمام ماشاژور هایی که یکی شون زن و مشتریشون مرده یا بر عکس حتما به سکس ختم میشه و فیلم سوپر شروع میشه! به مولا اولین داستانیه که دارم مینویسم خواهشا فوش ناموس ندید من از اون بی غیرتاش نیستم که ناموسشون براشون مهم نباشه …میدونم نمیشه فوش ندید منم نمیگم فوش ندید هر چقد دوست دارید به خودم فوش بدید خوب خستتون نکنم برم سراغ اصل مطلب این خاطره بر میگرده به تابستون سال 91 من الانشم که18سالمه فقط یه بار دختر کردم اونموقع بد جور حشری بودم سکس برام یه چیز جدید بود میخاستم در موردش بیشتر بدونم خیلی برام هیجان انگیز بود چون تازه افتاده بودم توخط برا همین خیلی چیز جالبی بود تازه جلق زدن یاد گرفته بودم که ای کاش یاد نمیگرفتم تابستون بود و من امتحانای سال سوم راهنمایی رو داده بودم و راهی روستامون شدیم تا تعطیلاتو اونجا بگذرونیم خیلی جای سرسبز و باصفایی البته دیگه از حالت روستا خارج شده چون منطقه ی گردشگری محسوب میشه خوب بهش میرسن کسی دامداری نمیکنه همه کشاورزن …. كاش مي شد بار ديگر سرنوشت از سر نوشت كاش مي شد هر چه هست بر دفتر خوبي نوشت كاش مي شد از قلمهايي كه بر عالم رواست با محبت , با وفا , با مهربانيها نوشت كاش مي شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگاني بي غلط حتي نوشت كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود كاين همه اي كاشها بر دفتر دلها نوشت. گفتم عیب نداره تو این سه ساعت وقت هست می رم کلید ساز میارم به دوست دخترم گفتم : بریم کلید ساز بیاریم اونم که پایه تر از من بود گفت : بدو بریم که به لاقل برسیم بریم یه حالی ببریم وقتی انرژی مثبتش رو دیدم انگیزم برای پیدا کردن کلید ساز چند برابر شد سریع از پله ها اومدیم پایین اومدیم سر خیابون حالا کلید ساز از کجا گیر بیاریم سریع یه دربست دیگه گرفتم بعد از یک ساعت چرخیدن تو خیابون یه کلید ساز پیدا کردیم گفتم : آقا داستان از این قراره که کلید توی در شکسته گفت : بریم درستش کنیم اومدیم در خونه به دوستم گفتم : تو برو تو ایستگاه اتوبوس سرکوچه بشین تا وقتی هم من بت زنگ نزدم نیا اگه یکی از همسایه ها تو رو تو آپارتمان ببینه خیلی ضایع میشه اونم که همیشه منو شرمده می کرد گفت : اشکالی نداره عزیزم، من تو ایستگاه نشستم و منتظر زنگتم دردسرت ندم کلید ساز گفت باید قفل عوض بشه دوباره یه دربست دیگه تا قفلسازی و آوردن یک قفل جدیدبرای در خونه اومدیم و قفل رو عوض کردیم همین که لحظات آخر کار کلید ساز بود مادرم زنگ زد موبایلم که ما با خالت اینا داریم میاییم خونه برو یه سری خرید کن و. داستان شیما و نیما داستان منو مامانم تو حموم شیما یکی از دوستامونه که خیلی دختر باحالیه و بشدت هم شیطون، ولی خدایی هر وقت میاد پیش منو نسیم اینقدی میخندیم که حتی من از خستگی نا نداشته باشم هم باز سر حال میام. ممد گف :گوه نخور کسکش منم دفعه اول همینو میگفتم که راستم میگفت برگشتم خونه و 13ساعت خوابیدم. خلاصه بقیشو از زبون خودش میگم: اون روز شنبه که رفته بودیم کافه بعدش بعد که رفتیم طرف خونه و از شماها جدا شدم فهمیدم که گوشیم تو کیفم نیست، بابام میکشت منو اگه میفهمید گمش کردم. این داستانی که این بار می خوام براتون تعریف کنم داستان ستاره، ستاره شیطون که هر چقد منو نسیم بهش میگفتم بابا به کسی یهویی اعتماد نکن کو گوش شنوا، ستاره خانم هر چی بهش میگفتی از این گوش میشنید و از اون گوش خارج میکرد. پارک معلم تو خیابان دانشگاه جای مشتیه برادختر پسرا نشستیم. عمم تو ایران تنها زندگی میکنه و من خیلی پیشش میرم. البته به هوای اینکه تنها نباشه. دستمو از رو شرتت می زارم رو کیرت محکم فشارش می دم سرش از بالای شرتت می زنه بیرون. برای همین من هم با افسردگی خوابیدم. البته بعدش مامانم فهمید و کلی دعوام کرد ولی قسمش دادم به بابام نگه والا احتمالا من کشته میشم به دستش. عمم سه پسر هم داره که با بابابش خارجند. گذاشتم دمکسش بیش از حد خیس بود کیرمو گذاشتم روی کسش سرش میدادم بیچاره داشت میمردقسمم داد بکنتم فوش میداد بکن توکسکش بعد کیرمو گذاشتم دم سوراخشو فشار دادم تا ته رفت تو چشاشو بستو یه اح عمیق کشید کمرشو داد بالا منم خوابیدم روش و لباشو میخوردم با دستام سینه هاشو فشار می دادمو نوکشونو میخوردم یواش یواش تلنبه میزدم بعد دو سه مین یهو نیلو جیغ کشید منو سفت بغلم کرد با دستشم کمرمو چنگ میگرفت بعد ک اروم شد شروع کردم تلنبه زدن ک خودمم صدام رفت بالا تلنبه هام زیاد شد اونم داد میزد ک ابم داشت میومد کیرمو در اوردم ریختم رو شکمش بعد خوابیدم روش بیحال ازش لب گرفتمو بغلش دراز کشیدم یکم ک سر حال شدیم لباساشو تنش کردم منم پوشیدم رفتیم سوار ماشین شدیم و یه چرخی زدیم تو شهر ساعت ۶ بردمش دم ترمینال یه لب ازش گرفتمو پیاده شدم بردم سوارش کردم بره تهران امیدوارم خوشتون بیاد. احتمالا اونم به همین چیزا فکر می کرد. ما دارای یکی از عظیم ترین کالکشن های فیلم و داستان های سوپر هستیم که همه روزه برای شما قرار میدیم. وای که چقد نیوشا باهام دعوا میکرد، ولی من گوشم بدهکار نبود میگفتم تو سوسولی خخخ یه بار هم یه اکیپ پسری اونجا بودن از دوستای آرش خیلی زل زده بود بهم و یه حرکت هایی بهم نشون داده بود ولی من اصلا دوس دلم نمیخواد الان با کسی شروع کنم با اینکه خیلی شر و شیطون هستم ولی خوشم نمیاد و اصلا بهش آمار ندادم. آویزون کامل ترین سایت سکسی ایرانی در کل دنیا میباشد. چون بیشتر شبا باهام سکس تل میکرد تا ارضا شه و اروم بهم گلی تش پرده نداره داستانشو پرسیدم گفت نمیخوام راجبش بحرفم. ولی وااای این اتفاق رو براتون تعریف کنم متوجه بد شانسی این دختر میشید. اون روز کلی پول از تو جیبم رفت کلی هم حساب کتاب که جرا قفل خونه عوض شده به ننه بابام دادم آخرشم شرمنده روی دوست دخترمون شدیم آرزوی اون س+ک+س بی سابقه موند به دلمون از اون رو زتا به حالا همش این سوالم تو ذهنمه که : من حساب همه چی رو کرده بودم چی شد که نشد بریم خونه و کلید آهن ی میفهمی چی میگم ، کلید آهنی توی در شکست کجای کارم بود که همین یه دونه موقعیت رو هم که پیش اومده بود از دست دادم. تقریبا ۶ ماه میشناختمش ٫ دلم باش سکس میخواست اما مطمئن بودم باش نمیمونم و این عجیب ترین حس دنیا بود! سکسی زن سکسی محبوب ترین سایت های آنلاین همه دختران به دنبال زنان اینترنت برای سوپر سکسی زنان shahvani سایت ادرس سایت شهوانی اویزون شهوانی بهترین سایت شهوانی تلگرام سایت شهوانی داستان سایت شهوانی داستان سکسی از سایت شهوانی داستان سکسی در سایت شهوانی داستان سکسی سایت شهوانی داستان های سایت شهوانی داستان های سکسی سایت شهوانی داستانهای سایت شهوانی داستانهای سکسی در سایت شهوانی داستانهای سکسی سایت شهوانی دانلود از سایت شهوانی دانلود سایت شهوانی دانلود سکس از سایت شهوانی دانلود فیلم از سایت شهوانی دانلود فیلم سایت شهوانی دانلود فیلم سوپر از سایت شهوانی دانلود فیلم سوپر سایت شهوانی دانلود فیلم سکسی از سایت شهوانی دانلود فیلم سکسی در سایت شهوانی دانلود فیلم سکسی سایت شهوانی دانلود فیلم های سکسی از سایت شهوانی دانلود کلیپ سکسی از سایت شهوانی دانلودفیلم سکسی ازسایت شهوانی سايت سكسى شهوانى سايت سكسي شهواني سای شهوانی سایت shahvani سایت اصلی شهوانی سایت انجمن شهوانی سایت جدید شهوانی سایت داستان سکسی شهوانی سایت داستان شهوانی سایت داستان های شهوانی سایت داستانهای سکسی شهوانی سایت داستانهای شهوانی سایت رسمی شهوانی سایت سکسی شهوانی سایت سکسی شهوانی ایرانی سایت شهوانی انجمن سایت شهوانی ایرانی سایت شهوانی بدون فیلتر سایت شهوانی تلگرام سایت شهوانی جدید سایت شهوانی خارجی سایت شهوانی خانه سایت شهوانی دات کام سایت شهوانی داستان سایت شهوانی داستان سکسی سایت شهوانی داستان های سکسی سایت شهوانی داستانهای سکسی سایت شهوانی در تلگرام سایت شهوانی سکسی سایت شهوانی عکس سایت شهوانی فیلم سایت شهوانی فیلم سکسی سایت شهوانی لزبین سایت شهوانی لوتی سایت شهوانی ها سایت شهوانی چت سایت شهوانی گالری سایت شهوانی گی سایت شهوانیها سایت شهوانیی سایت شهوتکده سایت عکس شهوانی سایت فیلم سکسی شهوانی سایت فیلم شهوانی سایت فیلم های شهوانی سایت فیلمهای شهوانی سایت های سکسی شهوانی سایت های شهوانی. داستان دختر خالم و رضا داستان رضا و دختر خالم داستان تلگرام و اینستا داستان منو دختر خالم دختر خالم نیوشا یه دختر چادری و سادس که به هیچ وجه تو نخ پسر بازی و از این کارا نیس، اصلا تا قبل از اینکه برام تعریف کنه چه اتفاقی براش افتاده باورم نمیشد این بشر با پسری حرف زده باشه آخه با خود منم به زور حرف میزد خوب نیوشا خیلی کم حرفه و خجالتی. خلاصه دعا دعا که کاش نیان داخل ولی یه جورایی مطمئن بودم که این شیطونا میان تو سریع پریدم یه صندلی گذاشتم پشت در اتاق و خدا رو شکر که در حموم تو اتاقم من افتاده وای که اون روز که قرار فهمیدم در حموم تو اتاق منه چقد با بابام دعوا کردم ولی الان خوشحالم چه جای فرار باحالیه گاهی وقتا ولی از شانس بد دستگیره در اتاق منم خراب بود و تنها راه این بود. نقل از طاهره: من طاهره هستم مادرم ۱۷ساله بود که با پدرم که ۲۲سال سنش بود ازدواج کرد شغل پدرم مباشر و سرپرستی یکی از خونه های اعیانی ارباب و خان شهر رو عهده دار بود٬ پدرم با اخلاق خشک و تند مزاجش یه مرد سالار بودش و حرف اول و اخرش همیشه یکی بودش همون سال اول عروسیشون خواهر بزرگم فاطمه بدنیا اومد فرزندی که پدرمو خوشحال نکرد چون اون پسر میخواست ولی چون مادرمو خیلی دوست داشت به روش نمی اورد اخه مادر من زن زیبا و مهربونی بود و همه به من می گفتند که زیبایی و خوشگلیتو از مادرت به ارث بردی و پدرم هم به امید اینکه فرزند دومش از مادرم پسر باشه دل خوش بود ولی دیگه خبری از حاملگی مادرم نبوددو سال از ازدواجشون گذشته بود پدرم ناراحت بود ولی به روی مادرم نمی اورد ولی در برابر طعنه و توپ تشر ونگاه های سنگین فامیل و دوست واشنا کاریش نمیشه کرد مادرم خودش پاپیش گذاشت و به پدرم گفت که یه زن دیگه بگیره که من مخالفتی با این موضوع ندارم پدرم ابتدا مخالفت کردو گفت من دوست ندارم رو سرو زندگیت هووبیارم این لابد کار خداست ولی مادرم اصرار میکرد تا اینکه پدرمو راضی کرد وتوسط دوستای پدرم یه زن بیوه و معرفی و عروسی با یه مراسم ساده صورت گرفت یه ماه از عروسی اون زن و پدرم نرفته بود که یه روز که مادرم از خونه بیرون رفته بود وزودتر از موعد و سرزده برمیگرده خونه می بینه که اون زن رفته سراغ طلا و جواهرات مادرمو یه تکه از اونا رو برمی داره مادرم مچشو میگیره و بعد ازبرملا شدن دزدی اون زنه روز بعدش بلافاصله پدرم زنو طلاق میده بعد از این جریان پدرم با خواسته واصرار های مادرم وفامیل برای ازدواج مجددتن نمی ده و تصمیم به سفر حج میگیره اون موقع رفتن به مکه زمینی انجام میشد پدرم از مادرم و فامیل خدا حافظی می کنه و میره به حج تمتع برگشتن پدرم از مکه یک سال و نیم طول میکشه………. فیلم سوپر مخصوص حشری ها نیست ٫ حتا آدم های غیر حشری هم فیلم سوپر می بینند اصلا فیلم سوپر دیدن کار بدی نیست همه ببینید چون اصلا لازمه خیلی هم مفیده ٫ پس از دیدن سکس خجالت نکشید! همیشه تو خونه شلوارای استرچ تنگ و Posted by Posted in بیا جلوکمربندتو باز کنم خودم شلوارتو در مییارم. خلاصه من که فک میکردم ستاره بعد این اتفاقی که براش افتاده کلا دیگه طرف پسر بازی نره و دیگه با پسری رابطه نداشته باشه. میدانم چندمین بار است که برایت نامه می نویسم ان هم نامه های که به دستت نمی رسد. داستان سکسی تصویری مامان فیلم سکس گروهی مامان سکسی داستانهای سکسی خانوادگی فیلم پورن ایرانی سکس با خواهر سکس خاله سکس واقعی دانلود پورن داستان های سکسی تصویری سکسی فیلم سکسی داستانهاي سكسي کانال پورن تلگرام باینستاگرام سکس سوپر سکس دانلود فیلم سوپر سکسی شهوانی داستان داستان سکس گروهی سکس با خواهر زن سکس با زن همسایه داستان سکسی واقعی داستان سکس با مادر داستان های شهوانی داستان پورن سکس با زن عمو فیلم سکسی خانوادگی داستان سکسی مادر دانلود بازی سکسی اندروید داستان سکسی زنم داستانهای مصور سکسی داستان سکس فامیلی سکس مصور سکس زنم داستان سکسی تصویری شهوانی داستان های سکسی شهوانی داستان سکس با خواهر زن فیلم سکسی زوری سکسی ترین فیلم شهوانی داستان سکسی سکس گلشیفته فراهانی داستان سکسی باحال داستان های تصویری سکسی کانالهای سکسی تلگرام داستان سکسی سکس در ورزش گروه سکسی در تلگرام دانلود برنامه سکسی فیلم فول سکسی فیلم سکسی. آره داداش من تو اون لحظه مشمول دعای مستجاب حضرت ولی عصر ارواحنا فداه قرار گرفته و دعای امام شامل حالش شده…. من که دیگه آبم اومده بود هی میگفتم دیگه دفعه آخرمه عذاب وجدانم بیدار شده بود. من نیوشا رو خیلی دوس داشتم دوس نداشتم تنهاش بذارم. از شوهرش یه 8 سالیه طلاق گرفته. خاطرات سکسی بهرام و مامانش مقدمه: من بهرام هستم این مجموعه خاطرات شامل خاطره من و مامانم به اسم طاهره هستش که با نقل قول از بهرام و طاهره تقدیمتون می شود٬ شروع داستان با نقل قول از طاهره شروع میشه شروع داستان مربوط به ۱۳۱۴هجری شمسی بوده و اسامی مستعار بوده و به خاطر حفظ و شان و شخصیت خانواده از درج اسامی شهر و استان خود داری شده است داستان و وقایع ان کاملا واقعی میباشد. لطفآ نظرات و پیشنهادات و همینطور انتقادات خودتون رو برای ما ارسال کنید. تو همین فکرا بودمو داشتم به صفحه کامپیوتر نگا میکردم که یه صدای مرموز و یواشکی به گوشم خورد، نگو اینا اومده بودن بالا و داشتن اینجا گشت و گذار میکردن و سرک میکشیدن به همه اتاق ها منم که اگه میومدن داخل خیلی افتضاح میشد. تا بخواهیم ادامه داستان بگیم یه تیکه فیلم سوپر بذاریم برید اونجا جق بزنید برگردید باقی داستان بخونیم! یک شب که من و همسرم توی رختخواب مشغول ناز و نوازش بودیم. یادم هست که می گفتن دریا باش نه لیوان چینی اب تا اگر سنگی به سویت پرتاب کردند سنگ را در خود غرق کنی و نه خود متلاطم شوی و می گفتن خود رادر قید و بند این دنیا خود را حبس نکن و ازاد باش اما من در میان دیوارهای که خود ساخته ام زندانی شده ام گفتن راهی برو که در پایانش تو در انظارمان باشی که از همه به تو مهربانتر است و تو را به عرش می برد و دیگران را رها کن. فردا صبحش من با نیلو تو پارک طالقانی قرار گذاشتیمو رفتم دیدمش و ناهارو باهم بودیم و یکم دور زدیم اخرم یه لب ازش گرفتم نیلو خیلی هات بود. اگه نسیم بود فک کنم تا الان ده بار باهاش دوس شده بود خخخ به نیوشا که گفتم زرد و سرخ و بنفش شد گف نکنه باهاش دوس شی خخخ خلاصه گذشت و گذشت تا اینکه یه مدت میدیدم نیوشا خیلی تو گوشی میپلکه. تو اتو بوس یه پیر مرد بهم می مالید راست کرده بودم داشت آبم می اومد منم کیرشو دستم گرفتم مالیدم هر قدر کیرشو می مالیدم آبش نمی اومد با تحکم بهم گفت پاشو این یکی بشینه مثل گوساله اطاعت کردم تا بلند شدم چسبوند به در کونم دستشو گذاشته بود رو شونم یه دست دیگه شم گذاشته بود پهلوی راستم هی با کیرش تقه میزد به در کونم همه نگاه می کردن ولی اون حالیش نبود مجبور شدم ایستگاه بعدی پیاده بشم اونم پیاده شد تو خیابون هی انگشت تو کونم می کرد سوار ماشینم کرد منو بد تو یه حموم حوالی خیابون انقلاب تو حموم هیشکی نبود رفتیم نمره شروع کرد به لخت شدن وقتی لخت شد لباشو آورد جلو لبامو میک زد دو تا تف گنده هم انداخت تو دهنمم کیرمو با دستش از روی شلوارم گرفت دست راستمو از طرف دیگه گذاشت رو کیرش یه دفعه موهای سرمو گرفت کشید پایین مثل شتر در مقابلش زانو زدم کیرشو تا ته کرد تو دهنم همونجوری که موهامو گرفته بود کیرشو محکم تا ته حلقم فرو كرد مزه شاشش اب منی و بوی پشماش داشت حالمو بهم میزد چند بار خواستم سرمو از دستش خلاص کنم نذاشت زورش به من می چربید وقتی حسابی دهنمو گایید بلندم کرد شلوارمو کشید پایین دوتا اخ تف کنده چسبوند در کونم بعد سر کیر گنده شو تو کونم احساس کردم همینکه سر کیرش رفت تو کونم بقیه شو با فشار داد تو سوزش شدیدی اطراف سوراخ کونم احساس کردم درد بود که میریخت تو جونم پاهام ضعف رفت همینکه دید دارم ناله میکنم موهامو کشید عقب پرتم کرد روی سکوی داخل حمام دروسطم بست اومد نشست روم موهامو گرفت دستش سرمو با فشار کوبوند به سنگ دست چپشو برد پایین کیرشو گرفت با فشار هل داد داخل کونم با هر بار فشار کیرش به داخل کونم با غیظ سرمو محکم می کوبوند به سنگ مثل اینکه داره با اسب یورتمه میره اونجا روی سنگ کثیف و سرد حمام نمره وسط شهر فهمیدم سکس اسب سواریه بسته به اینکه چه موقعیتی در سکس داشته باشی نقش اسب یا سوار را بر عهده خواهی داشت من در اون لحظات اسب بودم که سوارم به شدت هر چه تمامتر مرا میراند و عجیب اینکه از اینهمه وحشیگری لذت می بردم. گفت علی دارم میمیرم فقط بکن همین گفتم تا نکوشمت ننننن شورتشو کشیدم پایین چوچولشو خوردمو گاز گرفتم راستش از خوردن خوشم نمیاد ولی. دیگر قناریان هم از عشق نمی خوانند دیگر موج های دریاهم با باد ارام نمی شوند و قناریان سکوت کرده اند و موج ها خروشان شده اند. امام زمان همیشه و همیشه ما را به یاد داره حتی لحظه ی گناه ما را فراموش نمی کنه. تو بیا و دریایم کن تو بیا و ازادم کن و تو بیا و راهنمای راه بی پایانم باش. با هم رفتیم بیرون و توی یک رستوران شیک ناهار خوردیم. این کافه خیلی دوس داشتنی بود من خیلی دوس داشتم نسیم هم همون جا بود که با دوس پسرش آرش آشنا شد. تمام فیلم ها ی سکسی و داستان های سکسی که در این سایت قرار داده شده اند رایگان میباشند. چشتون روز بد نبینه این دوستا مامانم ماشالا ماشالا یه بچه هایی داشتن فک کنم از اجنه بودن، نمیدونم کی و چطور اینا رو تربیت کرده بودن که این همه اینا شیطنت میکنن و خسته نمیشن وااای آخه چقدر سرو صدا چقدر شیطنت. گذشته های که هرچه بیشتر از ان میگذردکهنه تر و عتیقه تر می شوند دیگر کسی به یادت نیست دیگر در خاطر ه ها مانند گذشتهای خیلی دور حک شده ای دیگر دوستهای به ظاهرت هم خسته شده اند و چهرهای واقعیشان را نشا داده اند. بعدش رفتیم توی یک بوتیک بزرگ و مشغول خرید شدیم. نیوشا و من و همگی تو یه مدرسه بودیم و هممون همکلاسی، ما مدرسه که تمام میشد قبل رفتن به خونه میرفتیم بازار و یه گشتی میزدیم و یه سری هم میرفتیم کافه بعد میرفتیم خونه. داستانهای سکسی گروهی جدید دانلود رایگان فیلم سکسی گروهی دانلود فیلم سکس زوری گروهی دانلود فیلم سکسی خشن گروهی دانلود فیلم سکسی دسته جمعی دانلود فیلم سکسی گروهی دانلود فیلم سکسی گروهی خارجی دانلود فیلم سکسی گروهی خشن دانلود فیلم سکسی گروهی وحشی دانلود فیلم های سکس گروهی دیدن فیلم سکسی گروهی سکس شهوانی گروهی سکس گروهی با الکسیس تگزاس سکس گروهی شهوانی سکس گروهی فیلم سگسی گروهی عکس سکسی گروهی خفن عکسهای سکسی دسته جمعی فلم سکس گروهی فيلم سكسي گروهي فیلم سوپر دسته جمعی فیلم سوپر سکسی گروهی فیلم سوپر گروهی خارجی فیلم سوپر گروهی خشن فیلم سکس تجاوز گروهی فیلم سکس دست جمعی فیلم سکس زوری گروهی فیلم سکس سوپر گروهی فیلم سکس گروه فیلم سکس گروهی خارجی فیلم سکس گروهی شهوانی فیلم سکس گروهی پورن فیلم سکس گروهی کوتاه فیلم سکسگروهی فیلم سکسی جمعی فیلم سکسی خارجی گروهی فیلم سکسی خشن و گروهی فیلم سکسی خشن گروهی فیلم سکسی داستانی گروهی فیلم سکسی دسته جمعی فیلم سکسی وحشی گروهی فیلم سکسی گروهی خشن فیلم سکسی گروهی زوری فیلم سکسی گروهی وحشیانه فیلم سگسی گروهی فیلم های سکسی گروهی فیلم پورن دسته جمعی فیلم کوتاه سکس گروهی فیلم گاییدن گروهی فیلمسکسی گروهی فیلمسکسیگروهی پخش فیلم سکس گروهی کلیپ سکس دسته جمعی کلیپ های سکسی گروهی دانلود فیلم کوتاه سکسی پورنو بالغ, زنان آنلاین در سایت شهوانی هر روز ما به روز رسانی سایت با و بهترین سایت شهوانی رایگان کلیپ های ویدیوئی طوری که شما می توانید لذت بردن از تنها ترین, آبدار, بالغ در هر زمان از روز یا شب. تا اینکه یه بار که خواستیم بریم کافه گفت که من نمیام گفتم که چرا و اصرار کردم بیا یهو زد زیر گریه و دستشو کشید و رفت منم رفتم دنبالش و به نسیم گفتم منم نمیام، آخه نسیم با آرش قرار داشت میخواست بره. تو به وضعیت اقتصادیه من به عنوان یک مرد هیچ توجهی نداری و فقط همین که من برات چیزی بخرم برات مهمه. {این زن و شوهراهم عجب ماجراهایی دارنا} موضوع مطلب :. همین چن وقت پیش بود که رفته بودیم کافه و برامون از اون پسره عوضی حرف میزد که باهاش تازه دوس شده بود و بقول خودش میگف هیچی به هیچی نشده کلی باهاش اوکی شده بود و پیشنهادای بد بهش کرده بود و اینم ساده فک کرده بود مرد رویاهاشه و واقعا میخواد باهاش تا ابد بمونه و خودشو در اختیارش قرار داده بود و بعد یه مدتی که تلگرامش رو چک کرده بود توی یه گروه رفته بود و شک کرده بود به یکی از چت هاش و وقتی رفته و چت هاشو خونده بود متوجه خیانت پسر شده که همزمان با یه دختر دیگم رابطه داشته و کلی با اون دختره عکس های مستهجن گرفته بودن، خودش میگفت از کجا بدونم شاید با چن نفر دیگم باشه. حالا بریم سراغ داستان ستاره که بخاطر زهر چشم گرفتن از دوس پسر قبلیش یه بار وقتی که رفته بوده پاساژ ولنجک یه پسر بوتیکی بهش شماره میده و اینم شب بهش زنگ میزنه و و باهم کلی توی تلگرام چت میکنن و از اونجا و با اون پسر بوتیکی شروع میشه و پسره یه سری باهاش قرار میذاره و باهم میرن بیرون و بقول خودش میگه خیلی پسر خوبی جلوه میداد و بهش میگه بیا بریم خونه قلیون بکشیم و اینم که عشق قلیون و ضعیف النفس پیشنهادشو قبول میکنه. اگه تو مدرسه جا گذاشته باشم که شاید کسی ورداشته بدبخت میشدم، یادم اومد آخرین بار تو کافه گروه دوستان تلگرام گوشیم رو چک کرده بودم برگشتم با عجله طرف کافه نزدیک اونجا که شدم یهو از شانس بارون هم گرفت دیرم هم شده بود رفتم پیش همون پسره موهاش بلنده عینکی داشتم نفس نفس میزدم. بهش گفتم بخدا اگه بهم نگی دیگه باهات حرف نمیزنم. خلاصه با هزار تا دلخوشی رفتیم اونجا دوستای زیادی دارم یکی از این دوستام که همسن خودم بود خیلی اسکل بود ینی همه سرش کلاه میذاشتن …پول میکندن ازش اصلا یه وضی بود پسره روزی 60تومن خرج میکرد بابابزرگش خان بوده یه پسر بیشتر نداشته همه زمیناش به پسرش ینی بابا بهنام ارث مرسه پسر اسکله اسمش بهنامه قیافش معمولی بود ولی خیلی گوشت بود همه چششون دنبالش بود به خاطر اسکل بودنشم هر کی ازش بزرگتر بود خرش میکرد به بهونه ی کباب خوردن و چیزای دیگه میبردن میکردنش دیگه عادت کرده بود افتاده بود تو خط …دیگه با همسناشم میرفت ولی دوست نداشت مفعول باشه ولی بالاخره میشد خرش کرد بچه ها بهش میگفتن کونی …خیلی بدش میومد همیشه انکار میکرد کون دادنشو منم اولاش باورم نمیشد ولی کم کم برام جا افتاد اونوقتا با گوشیه تخمی جاوا فیلم سوپر نگا میکردیم ولی همچین حال میداد که الان فورکا شم مثل اونا حال نمیده آخه اونموقع تنوع داشت برامون خلاصه یه روز که داشتیم سوپر نگا میکردیم متوجه کونه بهنام شدم بد جور شق کرده بودم از یه طرف سوپر از یه طرف دیگه کونه سفیده بهنام …از اونموقع زدم تو کارش…کم کم شروع کردم به انگشت کردنش ولی اون مقاومت میکرد البته اونم حشری بود ولی فک میکرد من کون خوبی نیستم برا کردن من با اینکه کیر گنده ای دارم ولی بدن سفید وکون گنده و بدون مویی هم دارم تصمیم گرفتم نظرشو به خودم جلب کنم خودمو میمالوندم بهش,جلوش سکسی را میرفتم ،تیکه های سکسی مینداختم …. بخاطر همین سوتی ما مامان خانم هر کاری کنه من نمیتونم چیزی بگم والا تهدید میشم که به بابا اون جریان شمال رو میگم، دیگه اینم مهمونی میگیره و منم لام تا کام نباید حرفی بزنم و فقط باید موافقت کنم. دیدم کسی خونه نیست با خودم گفتم : ایول دیگه دل تو دلم نبود می دونستم سه ساعت زمان داریم وباید از این سه ساعت بهترین استفاده رو کرد در حیاط رو باز کردم از راه پله ها رفتیم بالا حواسم به واحدهای همسایه بود که مارو نبینن که یه وقت آمار منو به بابام اینا ندن سریع دو طبقه رو رفتیم بالا نفهمیدم از در حیاط چطور رسیدیم در آپارتمان کلید رو انداختیم توی در ورودی آپارتمان که بریم تو چشمت روز بد نبینه یه اتفاقی افتاد که اصلا فکرش رو نمی کردم یعنی محال بود که یه همچین اتفاقی بیفته کلید توی در شکست هر چی تلاش کردم که یه جوری کلید رو در بیارم نشد که نشد کلی براش فکر کرده بودم مدتها بود تو آرزوهام این لحظه رو تصور می کردم لحظه ای که من و اون با هم تنها بشیم.。




2021 lentcardenas.com